سبز ماندم، سبز خواهم ماند. تا زمان دارم. تا زمين پيداست
تا صنوبر هست – يا به قول شاعر كاشان شقايق هست –
تا صدايت مي توانم زد
تا يكي در كوچه مي خواند.
تا كسي ياد تو را – در آينه كوچك و هر چه محو خاطرش – محفوظ مي دارد
تا تو را دارم – اي هميشه در دلم بيدار – سبز خواهم ماند
در سكوت 682، 56، يا در غريو و ازدحام 350، در هر جا ...
در حريم منع و بند – با بازجوئي و چون وچند – در آن گراني لبخند
سبز ماندم، سبز خواهم ماند
خسته بودم، درد بردم، بغض كردم گاه، گريه هايم را فرو خوردم ...
اما با اميدت – اي دل اميدوارم گرم از تو – سبز خواهم ماند.
مسعود بهنود
تا صنوبر هست – يا به قول شاعر كاشان شقايق هست –
تا صدايت مي توانم زد
تا يكي در كوچه مي خواند.
تا كسي ياد تو را – در آينه كوچك و هر چه محو خاطرش – محفوظ مي دارد
تا تو را دارم – اي هميشه در دلم بيدار – سبز خواهم ماند
در سكوت 682، 56، يا در غريو و ازدحام 350، در هر جا ...
در حريم منع و بند – با بازجوئي و چون وچند – در آن گراني لبخند
سبز ماندم، سبز خواهم ماند
خسته بودم، درد بردم، بغض كردم گاه، گريه هايم را فرو خوردم ...
اما با اميدت – اي دل اميدوارم گرم از تو – سبز خواهم ماند.
مسعود بهنود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر